به نام خداوند جان و خرد
امروز7/11/1386است. یه چند روزی است که در استان قم آسمون دلش حسابی پره ،اما نمیدونم چرا گریه نمی کنه !!! ولی بجای گریه حسابی داره برف میفرسته پایین. یه چیزی که برای من خیلی جالبه اینه که هر روز صبح که به مدرسه میاییم حدود ساعت 6:45 برف در حال بارشه،زنگ دوم بند میاد وزنگ سوم و چهارم آفتاب میشه و برفا شروع به اب شدن می کنند بعد دوباره فردا همین جوری برف میاد و دوباره آفتاب میشه.
از اونجایی که در نوشته ی قبلی براتون گفتم که در مدرسه ما بیشتر کار ها رو خود بچه ها انجام میدن ، اولین کاری که می کنیم اینه که برفا ی جلوی در رو تمیز کنیم بعد هم جلوی درکه سنگه و خیلی هم لیزه رو تمیز کنیم .(عکس فوق)
البته بچه ها از این الطاف خدا کمی رو هم برای پرتاب کردن،تو یقه ی همدیگه انداختن و... استفاده می کنند.
اما یه چیز جالب!!!
ما وقتی میریم مدرسه هوا انقدر سرد است که گاهی وقتی اشک تو چشمامون نقش می بنده همنجا تبدیل به مولکول های یخ می شود.
سید مصطفی آل علی
لیست کل یادداشت های این وبلاگ